یک مطالعه جدید نشان می دهد که صداقت در واقع بهترین سیاست برای سلامتی و رفاه شماست. بر طبق داده ها اکثر ما در ۱۱ بار در هفته  یا ۲ بار درهر روز دروغ می گوییم و همین دروغ های حتی جزئی می تواند منجر به سردرد ، گلودرد و احساس غم و استرس شود.

آنیتا کلی ، استاد روانشناسی در دانشگاه نوتردام در ایندیانا ، ۱۰ هفته را به پیگیری وضعیت سلامت ۱۱۰ بزرگسال گذراند. او از نیمی از آنها خواست که در طول دوره مطالعه دروغ نگویند اگرچه شرکت کنندگان هنوز هم می توانستند حقیقت را حذف کنند، اسرار را حفظ کرده و سؤالاتی را که نمی خواستند را پاسخ ندهند. سایر افراد دستورالعمل خاصی درباره دروغ گفتن نداشتند، و فقط می دانستند بایدتعداد دروغ هایی را که در طول هفته می گفتند را گزارش کنند. شرکت کنندگان علاوه بر این باید پرسشنامه هایی را درمورد سلامت جسمی و روحی و همچنین کیفیت روابطشان پر می کردند.

 در نتیجه آزمایش مشخص شده گروهی که از حقیقت استفاده می کردند، از پیشرفت های بهداشتی بیشتری برخوردار بودند. وقتی آنها دروغ بیشتری می گفتند ، وضعیت سلامتی شان بدتر می شد و وقتی حقیقت را گفتند، در وضعیت بهتری قرار گرفتند. در حقیقت، گفتن سه دروغ کوچک در هفته در هفته منجر به چهار شکایت در بخش سلامت روان و سه شکایت جسمی شده بود. افراد گروه کنترل که به طور مستقل دروغ های کمتری گفتند هر هفته حدود دو شکایت بهداشتی کمتر داشتن. بنظر می رسد گفتن حقیقت روابط را بهبود می بخشد، همانطور که شرکت کنندگان در این مطالعه گزارش دادند. و تحقیقات مدت هاست که نشان می دهد افراد دارای روابط خوب از سلامت جسمی و روانی بهتری برخوردار هستند.

کارشناسان معتقدند که این حالت می تواند به فاکتورهای دیگر هم ارتباط داشته باشد. تحقیقات در مورد چگونگی تأثیر دروغ گفتن بر سلامتی بسیار ناچیز است، اما تصور می شود که دروغ گفتن باعث آزاد شدن هورمون های استرس، افزایش ضربان قلب و فشار خون می شود. استرس باعث کاهش تعداد گلبول های سفید خون در برابر عفونت می شود و با گذشت سال ها می تواند به کمردرد، سردردهای تنشی، تپش قلب، مشکلات قاعدگی و حتی ناباروری منتهی شود. شما نیز احتمالاً حداقل یک بار اثرات جسمی دروغ گفتن را تجربه کرده اید. به عنوان مثال زمانی که قصد داشته اید به رئیس یا همسرخود دروغ بگویید. لیندا استرو، استاد برجسته رفتار سازمانی در دانشگاه لویولا در شیکاگو و نویسنده کتاب Trust Rules) می گوید: “شرط می بندم که شما می توانید تنش را در شانه ها، معده و سایر قسمت های بدن خود احساس کنید.”.

لیندا استرو می گوید: “برای حفظ دروغ ، انرژی جسمی و روانی منفی زیادی لازم است.” “ما باید قبل از جواب دادن فکر کنیم و باید آنچه را که می گوییم و انجام می دهیم را برنامه ریزی کنیم، نه این که بگوییم و آنچه را که به طور طبیعی می آید انجام دهیم.

اما آیا ترک کامل دروغ گفتن واقع بینانه است؟ کلی می گوید لزوماً نیست و مطمئناً کار آسانی نیست. بیشتر شرکت کنندگان در مطالعه توانستند هفته ای یک دروغ را کاهش دهند به خصوص آن دروغ های کوچک به ظاهر بی عیب و ایراد که در زندگی روزمره به کار می بریم.

در پایان دوره مطالعه ۱۰ هفته ای، از شرکت کنندگان خواسته شد تا در مورد نحوه موفقیت در مهار تمایل خود به دروغ گفتن را توضیح دهند. در واقع شرکت کنندگان فقط جلوی اغراق در مورد دستاوردهای روزمره خود را گرفتند، بهانه هایی را که صادقانه نبود را کنار زدند و در عوض حقایق جزئی را گفتند. به عنوان مثال: اگر همسر شرکت کننده مدل موهای خود را تغییر داد و او آن را دوست نداشت، نمی توانست دروغ بگوید و بجای آن از جمله مبهمی مانند” من در همه حال ظاهر تو را دوست دارم” استفاده کرد.

اگر شما هم بطورآگاهانه برای خودداری ازدروغ گفتن تلاش می کنید، محققان پیشنهاد می کنند به دنبال اطرافیانی متفکر و صادق باشید. آنها می گویند: “خود را با افرادی که شما را تشویق می کنند فردی راستگو باشید، احاطه کنید، بر خلاف از کسانی که ممکن است از دروغ گفتن شما حمایت کنند دوری کنید. “توجه داشته باشید که کسانی که” با شما دروغ می گویند “ممکن است به شما هم دروغ بگویند.”